موج و دریا آب باشد نزد ما
لاجرم باشد حجاب ما ز ما
غرقه دریای بی پایان شدیم
غیر ما دیگر نباشد آشنا
آب روجوئی بیا از مابجو
تا بیابی آب روی ما ز ما
رو فنا شو تا بقا یابی ز عشق
بینوا شو تا از او یابی نوا
بر درمیخانه مست افتاده ایم
بی حجاب و فارغ از هردو سرا
از وجود و از عدم آسوده ایم
باز رسته از فنا و از بقا
رند سرمستیم در کوی مغان
نعمت الله گرهمی خواهی بیا