چشم مستش می فروشی دیگر است
نوش لعلش باده نوشی دیگر است
آتش عشقش دل ما را بسوخت
داغ او بر دل دروشی دیگر است
ناله دلسوز ما بشنو دمی
کاین دم ما را خروشی دیگر است
عاشق و مستیم ولایعقل ولی
جان ما را فهم و هوشی دیگر است
دوش ما و او به هم دوشی زدیم
امشبم امید دوشی دیگر است
هرکه او تجرید گردد پیش او
در طریقت خرقه پوشی دیگر است
خم می در جوش و ما مست وخراب
سیدم در ذوق و جوشی دیگر است