" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢١١: عشق مست است و عقل مخمور است

عشق مست است و عقل مخمور است
عاقل از ذوق عاشقان دور است
دیده مردم است از او روشن
نظری کن ببین که منظور است
نقد گنج وی است در دل ما
کنج ویران به گنج معمور است
شد دو عالم به نور او روشن
روشن این چشم ما از آن نور است
ذره ذره چو نور می نگرم
آفتابی به ماه مستور است
زاهد ار ذوق ما نمی داند
هیچ عیبش مکن که معذور است
عشقبازی و رندی سید
در خرابات نیک مشهور است