شماره ٢١٥: عشق مست است و عقل مخمور است
عشق مست است و عقل مخمور است
عاقل از ذوق عاشقان دور است
دل ما گنج خانه عشق است
کنج ویران به گنج معمور است
نظری کن که نزد اهل نظر
هرکه او ناظر است منظور است
نور چشم است و در نظر پیداست
دیده ای کاو ندید بی نور است
زاهد ار ذوق ما نمی داند
هیچ عیبش مکن که معذور است
آفتاب ار به نور پیدا شد
سید ما به نور مستور است
نعمت الله به رندی و مستی
در همه کائنات مشهور است