" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢٤٣: رند سرمست فارغ البال است

رند سرمست فارغ البال است
بی غم از قال و ایمن از حال است
باکه موجود ثانیش خوانند
بر الف نزد عارفان دال است
سر فدا کن چه قدر زر باشد
خرقه چبود که مال پامال است
خواجه گر راه میکده گم کرد
مرد هادی مگو که او ضال است
هرچه برعقل مشکل است ای یار
حلش از عشق جو که او حال است
عشق مشاطه ای است تا دانی
بلکه صاحب تمیز و دلال است
عقل کل در بیان سید ما
دم فروبسته گوئیا لال است