" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٣٢٣: یاری که ز ملک آشنائی است

یاری که ز ملک آشنائی است
داند که قماش ما کجائی است
زاهد برمست اگر کند میل
آن میل به نزد ما هوائی است
سلطانی این جهان فانی
باهمت عارفان گدائی است
عاشق ز بلا اگر گریزد
درمذهب عشق بی وفائی است
مائیم و نوای بینوایی
ما راچو نوا ز بینوایی است
گفتیم که غرق بحر عشقیم
این مائی ما ز خود نمائی است
مستیم و حریف نعمت الله
این نیز عنایت خدائی است