" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٣٣٤: شادمانم زانکه غمخوارم وی است

شادمانم زانکه غمخوارم وی است
دلخوشم زیرا که دلدارم وی است
عالمی اغیار اگر باشد چه غم
دوستدارم چون وی و یارم وی است
در خرابات مغان مستم مدام
می خورم می چونکه خمارم وی است
گلشن عشق است جانم جاودان
بلبل سرمست گلزارم وی است
نقش می بندم خیالش در نظر
نورچشم و عین دیدارم وی است
جان فروشم بر سر بازار عشق
می کنم سودا خریدارم وی است
سیدم بر سروان روزگار
نعمت الله شاه وسردارم وی است