سر در این راه عشق دردسر است
بگذر از سر که کار معتبر است
سرموئی حجاب اگر باقی است
بتراشش چه جای ریش و سرا ست
سربنه زیر پای و دستش گیر
گر ترا میل تاج یا کمر است
نفسی صحبتش غنیمت دان
زانکه عمر عزیز درگذر است
زاهدان دیگرند و ما دیگر
حالت ما و ذوق ما دگر است
عاشقی کوخبر ز ما دارد
از خود و کائنات بی خبر است
نظری کن ببین به دیده ما
نعمت الله چو نور در نظر است