درنظر عالم چو جام پر می است
جام و می بی خدمت ساقی کی است
چشم ما روشن شده از نور او
هرچه ما را در نظر آید وی است
عالمی از جود او دارد وجود
بی وجودش ما سوی الله لا شیی است
صوت نایی می رسد ما را به گوش
دیگران گویند آواز نی است
نوش کن آب حیات معرفت
تا بدانی زنده دل کز وی حی است
جام را بگذار و خم می بجو
همت عالی بر آن خم می است
آفتاب است او و سید سایه اش
هرکجا او می رود او در پی است