" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٣٥١: هرکه باشد همچو سید حق پرست

هرکه باشد همچو سید حق پرست
حق توان گفتن که از باطل برست
آن یکی درهر یکی خوش می نگر
در دوعالم آن یکی را می پرست
آفتاب و ماه می بینیم ما
گرچه ما را درنظر نور خور است
جز وجود او وجودی هست نیست
غیر او نبود وجود هرچه هست
دست او باید که گیرد دامنش
خوش بود گر دامنش آید به دست
هرچه فعل او بود نیکو بود
نیک نبود نیک اگر گوید بد است
تا توانی گرد مخموران مگرد
هرکه گردد حاصلش دردسر است
عین ما بیند به عین ماچو ما
آنکه با ما خوش در این دریا نشست
نعمت الله رند سرمست خوش است
کی کند رندی چنین انکار مست