" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٣٦٢: چشم ما روشن به نور روی اوست

چشم ما روشن به نور روی اوست
هرچه بیند دوست را بیند به دوست
عاشق و معشوق ما هردو یکیست
تا نه پنداری که این رشته دو توست
جرعه جام می ما هرکه خورد
چون محبان دایما در جستجوست
عشق سرمست است وفارغ از همه
عقل مخمور است و هم در گفتگوست
بسته ام نقش خیالش در نظر
هرچه دیده می شود چشمم بر اوست
خرقه می شویم به جام می مدام
مدتی شد تا مرا این شست و شوست
هرکه بیند نعمت الله در همه
بد نبیند هرچه می بیند نکوست