" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٤٠١: در هر دلی که مهر جمال حبیب نیست

در هر دلی که مهر جمال حبیب نیست
گر جان عالم است که با ما قریب نیست
گوئی رقیب بر سر کویش مجاور است
لطف حبیب هست غمی از رقیب نیست
دردی دردنوشم وبا درد دلخوشم
دردم دواست حاجت خواجه طبیب نیست
بلبل خطیب مجلس گلزار ما بود
ما را هوای واعظ و بانگ خطیب نیست
هر قطره ای که در نظر ما گذر کند
چون نیک بنگریم ز ما بی نصیب نیست
زنار زلف اوست که بستیم برمیان
در دل خیال خرقه و میل صلیب نیست
بحری است طبع سید و پر در شاهوار
گر در سخن گهر بفشاند غریب نیست