عاشق از دنیی و عقبی درگذشت
ماند صورت را زمعنی درگذشت
از وجود و از عدم آزاد شد
از همه بگذشت یعنی درگذشت
روضه رضوان به این و آن بهشت
همتش از شاخ طوبی درگذشت
دل به دلبر جان و جانان داد و رفت
کارش از مجنون ولیلی در گذشت
غرقه شد در بحر بی پایان ما
دید دریائی ز سیلی درگذشت
گرچه موسی از تجلی محو شد
سید ما از تجلی درگذشت
نعمت الله در طریق عاشقی
اندکی چبود ز خیلی درگذشت