" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٤٠٩: دل ما از منی وما بگذشت

دل ما از منی وما بگذشت
پا نهاد از سر هوا بگذشت
مدتی درد درد دل نوشید
آخر از درد و هم دوا بگذشت
از وجود و عدم خلاصی یافت
از فنا نیز وز بقا بگذشت
ای که گوئی که ابتدا چه بود
ابتدا چیست ز انتها بگذشت
نقش غیری خیال می بستم
خواب بود آن خیال ما بگذشت
نود و پنج سال عمر عزیز
همه در دین مصطفا بگذشت
نعمت الله یگانه ای داند
که یگانه ز دو سرا بگذشت