" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٤١٠: رمضان آمد و روان بگذشت

رمضان آمد و روان بگذشت
بود ماهی به یک زمان بگذشت
گوئیا عمر بود، زود برفت
تا که گفتم چنین چنان بگذشت
شب قدری به عارفان بنمود
این معانی از آن بیان بگذشت
هرکه با ما نشست در دریا
نام را ماند و از نشان بگذشت
میل دنیا وآخرت نکند
هرکه برکوی عاشقان بگذشت
زود بیدار شو در آ در راه
تو بخوابی و کاروان بگذشت
در طریقی که نیست پایانش
نعمت الله از این وآن بگذشت