" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٤٣٨: آفتاب رخش جهان بگرفت

آفتاب رخش جهان بگرفت
مهر رویش جهان جان بگرفت
موج زد بحر عشق وز موجش
آب حیوان جهان روان بگرفت
صورت عشق آشکارا شد
روی معنی از آن نشان بگرفت
آینه چون جمال او بنمود
به خیالش خیال از آن بگرفت
آتش عشق شمع رخسارش
جان پروانه جهان بگرفت
دل ز جان سربه پای عشق افکند
دامن یار مهربان بگرفت
عین عشق است جان سید از آن
عین او عالم عیان بگرفت