ما را به غیر او نبود التفات هیچ
زیرا که نیست جز کرم او نجات هیچ
خضر و هوای چشمه آب حیات و ما
نبود بجز زلال وصالش حیات هیچ
ای جان همیشه شادی تو باد درد دل
وی دل مباد جز غم عشقش دوات هیچ
هیچ است این جهان وتو دل را در آن مپیچ
واین بند پیچ پیچ مپیچان به پات هیچ
در حضرتی گریز که روحانیان قدس
جز حضرتش دگر نکنند التفات هیچ
در عرصه ممالک او هردو کون پست
با ملک کبریائی او کاینات هیچ
سید تو جان بباز به عشقش که غیر او
شایسته نیست در دو جهان خونبهات هیچ