" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٥٠٤: صاحب نظری کو که جهان در نظر آرد

صاحب نظری کو که جهان در نظر آرد
یا محرم رازی که ز عقبی خبر آرد
زنهار مزن تیر ستم بر دل درویش
کان تیر ستم تیغ و سنان بر جگر آرد
نیکو نبود تخم بدی کاشتن آری
گر تخم بدی کاری آن تخم برآرد
از سنگ دلی سنگ منه در ره مردم
کو کوه عذابی به عوض درگذر آرد
چوبی که زنی بر کف پائی به تظلم
بی شک به یقین درد سری را بسر آرد
بیداد مکن جان برادر که حقیقت
بیداد پدر زحمت آن بر پسر آرد
گر بنده سید شوی و تابع جدش
از ابر وجودت مه تابنده برآرد