" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٥٢٢: غنچه در گلستان تبسم کرد

غنچه در گلستان تبسم کرد
بلبل از ذوق آن ترنم کرد
ساقی مست می به رندان داد
عاقل از عشق عقل را گم کرد
چشم ما شد منور از رویش
نظری خوش به چشم مردم کرد
خاطرم می کشد به میخانه
این چنین عزم دل تصمم کرد
خوش خیالی به خواب می دیدم
دوش تا روز دل تنعم کرد
عقل بالا نشین مجلس بود
عشق آمد بر او تقدم کرد
خم می خوش خوشی بجوش آمد
سید مست میل آن خم کرد