" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٥٤٠: نور در نور خوش در آویزد

نور در نور خوش در آویزد
آب با آب خوش در آمیزد
موج با بحر چون یگانه شود
این دوئی از میانه برخیزد
چشم مستش که فتنه انگیز است
هر زمان فتنه ای برانگیزد
مژه شعر بیز من شب و روز
خاک درگاه یار می بیزد
عقل با عشق گفت و گو نکند
بنده با پادشاه نستیزد
ساقی مست هر نفس جامی
گیرد و بر سرم فرو ریزد
سیدم زلف را چو بگشاید
عالمی دل در او درآویزد