" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٥٥٤: نیم شب ماه ما هویدا شد

نیم شب ماه ما هویدا شد
گوئیا آفتاب پیدا شد
جان ما گرد بحر می گردید
خوش درافتاد و غرق دریا شد
نور رویش به چشم ما بنمود
دیده ما تمام بینا شد
آمد و تخت دل روان بگرفت
پادشاه ممالک ما شد
عین اول خوشی تجلی کرد
در مرایا ظهور اسما شد
جام و می را به همدگر آمیخت
بزم مستانه ای مهیا شد
ساز ما را به لطف خود بنواخت
نعمت الله به ذوق گویا شد