بکام ما بود عالم اگر او یار ما باشد
چنین دولت نمی دانم درین عالم که را باشد
در خلوتسرای او بهشت جاودان ماست
چه خوش ذوقی که رندان را درین خلوتسرا باشد
خرابات است و ما سرمست و ساقی جام می بر دست
ز می توبه درین حالت به نزد ما خطا باشد
بیاور دردی دردش بدست دردمندان ده
که درد درد او ما را به از صاف دوا باشد
به تیغ عشق اگر کشته شوی چون ما غنیمت دان
که جانت زنده جاوید و جانان خونبها باشد
ز نور آفتاب او همه عالم منور شد
نمی بینم یکی ذره که بی نور خدا باشد
به جان سید عالم که بنده بنده جانیست
از آن هر شه که می بینی گدای این گدا باشد