" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٥٧٩: دل دگر ما را به مأوا می کشد

دل دگر ما را به مأوا می کشد
خاطر ما سوی دریا می کشد
جذبه او می کشد ما را مدام
حاکم است گر می کشد یا می کشد
کشته عشقیم و بر خاک درش
اوفتاده کشتگان را می کشد
در کشاکش عالم آورده است
نه من تنها که تنها می کشد
میل ما دایم سوی بالا بود
لطف او ما را به بالا می کشد
در خرابات مغان بزم خوشی است
عشق عاشق را به آنجا می کشد
زلف سید دل ز یاران می برد
در خیالش سر به سودا می کشد