در ازل بر ما در میخانه را بگشوده اند
تا ابد این سلطنت ما را عطا فرموده اند
ما خراباتی و رند و عاشق می خواره ایم
عالمی پیمانه پر می به ما پیموده اند
نقش غیرش از خیال ما به کلی برده اند
بنگر این آئینه روشن که چون پرورده اند
مجلس رندانه ما بزم سرمستان بود
باده نوشان جهان از ذوق ما آسوده اند
صورت و معنی عالم خوش به آئین بسته اند
در همه آئین ها بر ما دری گشوده اند
عاشقان در حضرت معشوق رقصی می کنند
تا زمطرب یک دو بیت از قول ما بشنوده اند
خلوت دیده مقام نعمت الله کرده اند
نور چشم ما به ما در چشم ما بنموده اند