" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٦٢٨: دل چو دم از عشق دلبر می زند

دل چو دم از عشق دلبر می زند
پشت پا بر بحر و بر بر می زند
در خرابات فنا جام بقا
شادی ساقی کوثر می زند
عشق می گوید دل و دلبر یکیست
عقل حیران دست بر سر می زند
دل به جان نقش خیالش می کشد
مهر مهرش نیک بر زر می زند
از دل خود دلبر خود را طلب
کو دم از الله اکبر می زند
گرچه گم شد یوسف گل پیرهن
از گریبان تو سر بر میزند
نعمت الله جان سپاری می کند
خیمه بر صحرای محشر می زند