خوش است این دیده روشن که غیر او نمی بیند
اگر بیند کسی غیرش بگو نیکو نمی بیند
اگرچه دیده احول یکی را دو نماید رو
بحمد الله که چشم من یکی را دو نمی بیند
مراد مردم دیده نظر کردن به روی است
وگرنه دیده بینا بجز آن رو نمی بیند
به چشم او توان دیدن جمال بی مثال او
بی غیری روی ننماید کسی را او نمی بیند
نبیند چشم نابینا جمال ماه تابان را
اگر صد سال می گویم نداند چو نمی بیند
به چشم ما نگاهی کن که نور چشم ما بینی
که چشم ما به غیر او کهن یا نو نمی بیند
مگر سررشته گم کردی که این رشته دو تو دیدی
ببین در دیده سید که جز یکتو نمی بیند