" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٦٦٧: یک دم بی می نمی توان بود

یک دم بی می نمی توان بود
بی می خود حی نمی توان بود
بی عشق دمی نمی توان زیست
بی ساغر می نمی توان بود
ما سایه و عشق یار خورشید
بی بودن وی نمی توان بود
بی جام شراب و عشق لیلی
مجنون در حی نمی توان بود
مستیم و خراب و لاابالی
بی ناله نی نمی توان بود
تا کی غم این و آن توان خورد
درمانده کی نمی توان بود
بی جود وجود نعمت الله
والله که شیئی نمی توان بود