" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٦٨٣: کون جامع جامع اسما بود

کون جامع جامع اسما بود
مظهر او مجمع اشیا بود
آفتابی تافته بر آینه
روی او زان نور مه سیما بود
در ازل رندی که با ما باده خورد
همچنان مست است دایم تا بود
ما ز دریائیم و دریا عین ما
این کسی داند که او از ما بود
جام می در دور و ساقی در حضور
مجلس ما جنت المأوا بود
چشم عالم روشن است از نور او
دیده ای بیند که او بینا بود
نعمت الله در همه عالم یکی است
لاجرم یکتای بی همتا بود