فیض فیاض از خزانه جود
داد ما را به لطف خویش وجود
قادر بر کمال کن فیکون
آنکه او هست و بود و خواهد بود
هر چه امکان لطف بود و کرم
همه در حق بنده اش فرمود
با چنین نعمتی که او بخشید
شکر این بنده را چه خواهد بود
او یکی سایه اش به ما افکند
لاجرم در ظهور او بنمود
همه عالم نشان او دارد
این نشان هم به نام او فرمود
آتش عشق و عود دل باشد
عود بی جرم و آتشی بی دود
ره به خلوتسرای عشق نبرد
عقل بیچاره گرچه جان فرسود
هر که یک دم ندیم سید شد
نفسی خوش ز عمر خود آسود