" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٧٣٦: یک نفس یعقوب بی یوسف نبود

یک نفس یعقوب بی یوسف نبود
گرچه هجرانش به ظاهر می نمود
هر که را دیدی نمودی یوسفش
هر چه بشنیدی ز یوسف می شنود
تا مگر یوسف درآید از درش
در به روی هر که بودی می گشود
هر که در کنعان بدیدی پیش او
یوسف مصری خود را می ستود
چونکه بر تخت این ظهورش را بیافت
سر خود حق دید از آن کردش سجود
هرچه بود و هست و خواهد بود اوست
هرچه باشد، باشد از جود وجود
گر خلیل الله بصورت غایب است
نعمت الله یکی دمی بی او نبود