جام وی بخشید و می وی می دهد
ور نباشد جام می کی می دهد
عالمی از جود او موجود شد
این کرم بین شیی بلا شیی می دهد
رند سرمست ار بیابد می فروش
می نوازد بارها می می دهد
مجلس عشق است و ما مست خراب
ساقی ما می به هی هی می دهد
در دم نائی نفس او می دمد
آنچنان آواز از نی می دهد
هر چه ما را می دهد شاه و گدا
در حقیقت حضرت وی می دهد
نعمت الله را به ما بخشید باز
لطف او نعمت پیاپی می دهد