در دیده ما نور رخ یار توان دید
یاری که نظر کرد در این دیده عیان دید
خوش نقش خیالی است که بستیم به دیده
نقاش در این نقش پدید است توان دید
صاحب نظر آن است که در هر چه نظر کرد
در صورت آن شاهد معنیش روان دید
روشن بود آن دیده که در مجلس رندان
چون جام مئی یافت همین دید و همان دید
هر ذره که بینی بتو خورشید نماید
نور بصر ماست هر آن دیده که آن دید
در آینه بنمود جمال و چه جمالی
چو نیک نظر کرد به خود خود نگران دید
از نور خدا دیده سید شده روشن
هر کس که در این دیده ما دید چنان دید