ز آه سرد چه پرواست حسن سرکش را؟
            نسیم، بال و پر سرکشی است آتش را
         
        
            به خط تسلی ازان لعل آبدار شدم
            که خاک می کشد از آب بهتر آتش را
         
        
            ز برق شوخی او ریخت کوه قاف از هم
            نهان به شیشه چسان سازم آن پریوش را؟
         
        
            عنان برگ خزان دیده در کف بادست
            چگونه جمع کنم این دل مشوش را؟