سرو مینا را تذروی بهتر از پیمانه نیست
            شمع را در بزم دلسوزی به از پروانه نیست
         
        
            حسن ذاتی فارغ است از صنعت مشاطگان
            زلف جوهر دست فرسود نسیم و شانه نیست
         
        
            مرغ روح اهل مشرب را نمی آرد به دام
            نقل آن مجلس که خبث سبحه صد دانه نیست
         
        
            عشق پنهانم ز مستی کرد گل در انجمن
            دشمنی راز نهان را چون لب پیمانه نیست
         
        
            سرکشی بگذار از سر، با دل صائب بساز
            شمع ایمن را گزیر از صحبت پروانه نیست