ز نوبهار کجا گل شکفته می گردد؟
            گل از ترانه بلبل شکفته می گردد
         
        
            ز زلف و عارض دلدار غافل افتاده است
            دلی که از گل و سنبل شکفته می گردد
         
        
            کسی کز آبله افتاده در گره کارش
            ز خار راه تو گلگل شکفته می گردد
         
        
            مرا دلی است درین بحر نیلگون چو حباب
            که از نسیم تزلزل شکفته می گردد
         
        
            ز آه سرد چه پرواست لاله رویان را؟
            که از نسیم سحر گل شکفته می گردد
         
        
            گره ز غنچه پیکان شود به خون گر باز
            گل گرفته هم از مل شکفته می گردد
         
        
            دلی که گرد کدورت نبرد ازو سیلاب
            کجا ز سیر سر پل شکفته می گردد؟
         
        
            دلی که داشت تغافل به التفات، امروز
            ز زخم تیغ تغافل شکفته می گردد
         
        
            دلی که تنگ گرفته است در میان حرصش
            کی از نسیم توکل شکفته می گردد؟
         
        
            به خاکساری من نیست هیچ کس صائب
            اگر فلک ز تحمل شکفته می گردد