اگر چه قامت سرو اعتدال را دارد
            کجا نزاکت آن نونهال را دارد؟
         
        
            ز رستخیز خزان رنگ را نمی بازد
            دعای من به دو دست آن نهال را دارد
         
        
            نه شبنمیم که بالین ز برگ گل سازیم
            سر بریده ما زیر بال را دارد
         
        
            بهار رفت و خزان آب زد بر آتش گل
            هنوز بلبل ما قیل و قال را دارد
         
        
            هلاک شیوه انصاف می شود صائب
            همین بس است که او این کمال را دارد