شرح حال عاشقان حق
روضه فردوس جای عاشقان است
برسر گردون ثنای عاشقانست
عاشقان اینجا جفای خود کشند
جان بیک لحظه فدای او کنند
عاشقانرا بین مبین دنیا و دین
تا چو قارونت نگیرد این زمین
عاشقی دریاب و مرد کار شو
واز یقین خویش برخوردار شو
عاشقی دریاب و کن او را سلام
تا بیابی معنی و سر کلام
عاشقی دریاب و حال دین بپرس
از سر اخلاص این تلقین بپرس
عاشقی دریاب و با او یار شو
همچو منصوری روان بردار شو
عاشقی دریاب و دراو کن نظر
تا بیابی از یقین خود خبر
عاشقی دریاب و شو اسرار دان
تا شود کشفت همه سر لسان
عاشقی دریاب ای دنیا طلب
تا به بینی منزل شاه عرب
عاشقی دریاب و کار از پیش بر
یکدمی در سر حال خود نگر
عاشقی مردانه خواهم یار خود
تا باو گویم دمی اسرار خود
عاشقی مردانه بی سر آمده
در درون عین انور آمده
عاشقی مردانه همدرد منست
از دوئی برخواسته فردمن است
عاشقی خواهم گذشته از همه
تا کنم با او ازین ویران گله
عاشقی خواهم زدل نزدیکتر
تا از و واقف شوم برخیر و شر
عاشقی را اینچنین من یافتم
منزلش را در دل خود ساختم
عاشق عاشق شدم کو مرد عشق
تا شود با من دمی همدرد عشق
درد عشق دوست را درمان کی است
عاشقانرا در جهان درمان کی است
عاشق حیران و سرگردان منم
در توکل پیرو عمران منم
جان بجانان داده ام دل نیز هم
نیست در دنیای دون دیگر غمم