" rel="stylesheet"/> "> ">

اشاره بندای غیبی

شب ندائی آمدم اینجا بگوش
پوشش جمله ز پیش ما نیوش
پوشش جمله ز عدل اینجا کنیم
دوزخی را باب دوزخ وا کنیم
اهل جنت را دهیم اینجا نجات
دور گردانیمشان از تن ممات
یک جماعت را بیامرزیم ما
آنکه باشد ظلمشان اینجا روا
حکم این قسمت بحیدر داده ایم
اینچنین بابی بر او بگشاده ایم
ما خداوندیم پرسش پیش ما است
پیش غیر ما نه این پرسش رواست
ما بحیدر داده ایم اسرارغیب
خادمش کردیم همچون صد شعیب
ما بحیدر آب کوثر داده ایم
تاج شاهی برسرش بنهاده ایم
شاهی دنیا و دین او را بود
زانکه پیوستست خود رابا احد
هرکه پیوسته بر او وارسته است
گوی دانائی ز مردم برده است
آنکه با حبش برفته از جهان
روضه رضوان بود اورا مکان
هرکه را حب شه ما در دل است
منزل جانانش اول منزل است
هر که را باشد شریعت رهنمون
در طریق ما برفته چون درون
هرکرا ایشان برحمت کرده است
بیشک اوبر راه احمد رفته است
راه احمد را برو چون مرتضی
گر همیخواهی که یابی دوست را
راه را مولا علی طی کرد و رفت
دارد ایندم پیش یزدان او نشست
محرم درگاه ذات کبریاست
انما با هل اتی اینجا گواست
تو نگردی غیر حیدر گرد کس
ور بگردی کمتر آیی از مگس
بشنو از عطارگفت راست را
از تو دارد او یکی در خواست را
تو نگردی گرد گمراهان دین
تا نباشی همچو شیطان لعین
تو نگردی گرد اهل کور دل
تا نمانی تا ابد در زیر گل
تو نگردی گرد اهل بدعتی
ور همیگردی بدان با علتی