" rel="stylesheet"/> "> ">

ترغیب بوصل جانان که اساس طریق واصلان است

هرکه او در وصل راهی یافتست
دست بنیاد جهان بر تافته است
وصل کن خود را بجانان ای جوان
تا بیابی خوش حیات جاودان
وصل کن خود را که به از وصل نیست
کار بی وصلان بدان بر اصل نیست
وصلت عطار با جانان بود
لیک این حالت ز کس پنهان بود
وصلت ما دان به آل احمد است
در ره دین بنی ام نصرت است
وصلت ما با علی المرتضی است
احمد مرسل در این معنی گواست
وصلت ما واصلان دانسته اند
لاجرم خود را بما پیوسته اند
وصلت ما را چه داند خارجی
میرود در نار همچون دوزخی
وصلت ما کفر باشد پیش کور
کی برد از این جهان ایمان بگور
وصلت آنکس یافت کو از سرگذشت
با تن بیسر درون خون نشست
وصلت آن کس یافت کو آزاده است
دل ب آزادی در این کو داده است
وصلت آنکس یافت کو جانباز شد
کشف اسرار و یقین راز شد
وصلت آنکس یافت کو داند لسان
فهم کرده او ز عطار این بیان
در بیانم بنگر و شو آشنا
تا بکی بیگانه باشی چون دغا
در نگر امروز اسرار دلم
سر و راز او سرشته در گلم
مرتضی با من درون این قبا است
هستی من زآنسبب عین فنا است
مرتضی اسرار جانم آمده
در لسان شرح و بیانم آمده