این زمان عطار در راه ویست
در محبت خاک درگاه ویست
این زمان عطار سلطان زمانست
علم معنی در زبان او عیانست
این زمان عطار جام حیدر است
در درون او شراب کوثر است
این زمان عطار مست مرتضاست
در شریعت جانشین مصطفی است
این زمان عطار نقد بوذر است
کمترین خادمان حیدر است
این زمان عطار در دین پیشواست
پیرو صادق امام رهنما است
این زمان او را لسان الغیب دان
خوان لسان الغیب او را در جهان
این زمان عطار شرع مصطفی است
چون ورا استاد شاه اولیاست
این زمان عطار غرق بحر شد
در هدایت باب فتح شهر شد
این زمان عطار از خود رفته است
در بیابان فنا گم گشته است
این زمان عطار مجنون آمده
جرعه اش صد بحر و جیحون آمده
این زمان عطار بگذشت از سرش
چونکه آمد پیک حضرت دربرش
این زمان عطار چون منصور شد
غرقه دریای نور و نور شد
این زمان با من علی مرتضی است
در لسانم بهر او مدح و ثناست
مرتضی در چشم عطار است روح
زان رسد از ما باهل دل فتوح
فتح ارباب معانی آمدم
در لسان عطار ثانی آمدم
اول و آخر بپیش ما یکی است
پیش نابینای نادان این شکی است
از دوئی برخاسته یکتا منم
در شریعت دیده بینا منم
در حقیقت واصل جانان شدم
در چنین پیدائیی پنهان شدم
زندگی و مردگی این جهان
پیش عطار است یکسان ای جوان
ای جواب باب لسانم بر گشا
تا بدانی آنچه میگوید خدا
در طریقت مرتضی را دیده ام
در حقیقت گفت او بشنیده ام
هرچه از من گشته پیدا سراوست
هرکه این اسرار دریابد نکوست
این زمان عطار رفت از خود برون
غسل کرده اندر این دریای خون
غسل از خون دل خود کرده است
پاک از آلودگی او گشته است
پاک شو ز آلودگی این زمان
به از این پاکی نمی باشد بدان
پاک شو بر مثل ابراهیم تو
تا نباشد سوی آتش بیم تو
زر خالص دید نار و خنده زد
بر سر تاج شهنشه پنجه زد
همچو عیسی کو شده روح خدا
پاک شو تا راه یابی بر سما
پاک شو ای پاکباز لامکان
همچو احمد کن شریعت را بیان
پاک شو مردان بپاکی رفته اند
راه پاکان را بپاکی رفته اند