" rel="stylesheet"/> "> ">

در دستور اربعین اول فرماید

چو کردی اربعین اول آغاز
زهر کس تا توانی پوش آن راز
درآنمدت که آن خواهی برآورد
بکم خوردن ترا باید سرآورد
بباید احتیاط طعمه کردن
پس آنگه لقمه ها برخود شمردن
کنی هر شب بتدریج اندکی کم
که تا از نفس ناید بر دلت غم
شب اول دوصد درهم خورش کن
بدان خوردن تنت را پرورش کن
بدین ترتیب هر شب میفکن پنج
که تا قوتت شود پنجاه بیرنج
همان پنجه مقرر تا ب آخر
که تا ضعفی نگردد در تو ظاهر
اگر میلت بشیرین باشد و چرب
مشو با نفس خود پیوسته در حرب
ولی باید که یک گوشه گزینی
نداند کس که تو گوشه گزینی
اگر جفت حلالت هم نداند
ترا بهتر که آن پوشیده ماند
بپوشی از خلایق حال خود را
که کس واقف نگردد نیک و بد را
اگر معروف خواهی شد برین کار
برون جمع باید شد بناچار
یکی گوشه گزین از بهر خلوت
که تا یابد دلت آرام و سلوت
چنان جائی که باشد تنگ و تاریک
در او اندیشه ها میکن تو باریک
ولی پوشیده باید آن ز هر کس
چنانکه آن جای را تو دانی و بس
اگر پیرت نشاند باک نبود
دم او بر تو جز تریاک نبود
بهر جائی که او گوید تو بنشین
صلاح کار خود یکسر درآن بین
مکن ترک جماعت وان جمعه
بری شو از ریا و ذوق سمعه
برون میرو ولی از خلق مگریز
بصورت باکسی اندر میامیز
همیشه با وضو و ذکر میباش
بجان آنگه بدل هشیار میباش
بنصف آخر شب پاس میدار
تطوع میگذارو اشک میبار
شب هر جمعه میدار زنده
بجان بشنو تو ای مرد رونده
اگر نوری به بینی یا خیالی
نظر با آن مکن در هیچ حالی
اگر پیرت بود از پیر می پرس
بهر مشکل ازو تعبیر می پرس
بصورت گر بود پیرت ز تو دور
مدار احوال خود از پیر مستور
اگر ممکن بود اعلام کردن
به پیر خویشتن پیغام کردن
مدارا احوال خود پوشیده از پیر
که پیرت خود بسازد جمله تدبیر
چو پیر آنجا نباشد ذکر میکن
درین معنی همیشه فکر میکن
همان احوال را پوشیده میدار
که خود مکشوف گردد بر تو اسرار
به عشر اولین تسبیح کن ذکر
بگو عشر دوم تمجید با فکر
در تهلیل باید بعد از آن سفت
که تهلیلست از تو بهترین گفت
بدین شیوه که شد گفته نگهدار
ز خواب و خورد و وز گفت و کردار
اگر دولت بود یار و قرینت
ب آخر آید اول اربعینت