بیان سرلو کشف نمودن علی علیه السلام و به عین الیقین، عالم به علوم آن بودن
آن امیری کو بود در راه حق
برده از کل خلایق او سبق
خوانده او علم لدنی را تمام
بوده او در علم معنی با نظام
گفت چون حق را بدیدم در یقین
گشت کشف من همه اسرار دین
چون که علمت یافت حق را در عیان
دان که حق با تست در معنی نهان
گر ببیند آنچه من هم دیده ام
یک سر مو بیش و نه کم دیده ام
سر غیبی بر دلم گشته عیان
گرچه هست از دیده هرکس نهان
از نهان و آشکارا حاضرم
بر زمین و آسمانها ناظرم
چون بدیدم حق نبینم هیچ غیر
غیر را در این معانی نیست سیر
من به باطن دیده ام حق را یقین
دیده بگشا و به من حق را ببین
من به عین عین خود حق بین شدم
زآن به اهل بغی اندر کین شدم
هرکه از فرمان من سر تافته
او وجود خویش بی سر یافته
هرکه با حق راست رفت ایمان برد
ورنه از شمشیر من کی جان برد
داده حق بر من به قدرت ذوالفقار
تا کشم از جان بی دینان دمار
من به غیر از حق نبینم هیچ چیز
زآن که او بخشیده ما را این تمیز
هرچه حق گفته است من آن کرده ام
غیر حق را جمله ویران کرده ام
ای برادر راه حق چون شاه رو
زآن که او در راه حق بد پیش رو
رو چو او دین محمد را بگیر
تا شود روز پسینت دستگیر