درآ در عالم معنی نظر کن سوی این صحرا
که گل گل بشکفاند گل خود روی این صحرا
جهان معنیست ان ارض و اسع کان شنیدستی
بیا هجرت کن از اقلیم صورت سوی این صحرا
معطر دارد از بوی گل قدسی جهانی را
بیا ای جان من فیضی ببر از بوی این صحرا
درین صحراست آهوئیکه از شیران رباید دل
زهی صیادی چشم خوش آهوی این صحرا
بیا ای آنکه خاری در دلت از حسن گلروئیست
بسوزان خار دل در نور آتش خوی این صحرا
بیا ای آنکه در زنجیر زلفی بسته داری دل
گشاد دل بجو از وسعت دلجوی این صحرا
بیا ای آنکه وسواس بتی شوریده ات دارد
دلت را شستشوئی ده در آب جوی این صحرا
چه در کوی بتان افتاده کو کو میزنی دلتنگ
گشایشرا اگر گوئی سپاری کوی این صحرا
گشاد سینه (فیض) از گشاد روی این صحرا
بحسن دلبران کی میدهد یکموی این صحرا