دل بکن جانا از این دیر خراب
کاسمان در رفتنت دارد شتاب
گر نکندی بسته ماند اینجا دلت
تو بمانی بیدل آنجا در عذاب
حسرتی ماند بدل آنرا که داد
دل بچیزی گر نشد زان کامیاب
هست دنیا چون سرابی تشنه را
تشنه کی سیراب گردد از سراب
آیدت هر دم سرابی در نظر
سوی آن رانی بتعجیل و شتاب
آن نباشد آب و دیگر همچنین
هرگز از دنیا نگردی کامیاب
خل غیر الله اقبل نحوه
هر چه بینی غیر حق زان رو بتاب
درد را بگذار و صافی را بگیر
بگذر از قشرای دل و بستان لباب
تا شوی با جان عالم متصل
تا شوی از روح عالم کامیاب
گفت با تو (فیض) اسرار سخن
فهم کن والله اعلم بالصواب