" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ١١٨: سر کرده ایم پا بره جستجوی دوست

سر کرده ایم پا بره جستجوی دوست
کو رهبری که راه نماید بکوی دوست
از بی نشان نشان ندهد غیر بی نشان
خود بی نشان شویم پی جستجوی دوست
با پای او مگر بسپاریم راه او
ورنه بخویشتن نتوان شد بکوی دوست
هر چند میرویم بجائی نمیرسیم
کو جذبه عنایتی از لطف خوی دوست
بوئی ز کوی دوست گر آید بسوی ما
در یکنفس ز خویش توان شد بسوی دوست
چل سال راه رفتی و در گام اولی
ای (فیض) هیچ شرم نداری ز روی دوست
تا چند مست باشی تو از باده هوس
یک جرعه هم بنوش ز جام و سبوی دوست