یار را روی دل بسوی منست
منبع لطف روبروی منست
نظر لطف هر کجا فکند
گوشه چشم او بسوی منست
چشم او ساغر و نگاهش می
لطف و قهرش می و سبوی منست
در لبش آب و شیر و خمر و عسل
آن دهان اصل چارجوی منست
وصل او منتهای مقصد ما
جلوه حسنش آرزوی منست
کار من جست و جوی او دایم
کار او نیز جستجوی منست
سخنم گفتگوی اوست مدام
سخنش نیز گفتگوی منست
هر کجا فتنه و آشوبیست
شرح احوال تو بتوی منست
ناله گر ز خسته شنوی
آن صدائی ز های و هوی منست
هر کجا هر چه هر که میگوید
بیگمان (فیض) گفتگوی منست