" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ١٦١: دل گرفتار ماه سیمائیست

دل گرفتار ماه سیمائیست
جان هوادار سرو بالائیست
گه جنون گاه عقل و گه مستی
در دل تنگ ما تماشائیست
در غم عشق هر پری روئی
سر شوریده سر بصحرائیست
بر سر راه هر هلال ابروی
از هجوم نظاره غوغائیست
بر سر کوی هر بتی مه روی
هر طرف ز آب چشم دریائیست
از لب لعل هر شکر دهنی
در دل هر کسی تمنائیست
نه همین (فیض) مست و شیدا شد
که بهر گوشه مست و شیدائیست