" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٣٠٧: از سر ازل پرده به بوی تو گشادند

از سر ازل پرده به بوی تو گشادند
اول در ایجاد بروی تو گشادند
آمد چو به بازار عیان درج حقایق
اول سر آن حقه ببوی تو گشادند
آفاق پر از غالیه مشگ ختن شد
آن دم که سر طره موی تو گشادند
صحرای زمین را همه ایوان تو کردند
درهای سموات بروی تو گشادند
املاک همه جانب تو گوش نهادند
افلاک همه چشم بسوی تو گشادند
انجم همه نور از رخ زیبای تو بردند
بر عارض شب طره ز موی تو گشادند
از باده ات ارواح چو یک جرعه چشیدند
جام از تو گرفتند و سبوی تو گشادند
چون روی تو دیدند نظر از همه بستند
نظار گیان پای بکوی تو گشادند
اکوان کمر خدمت والای تو بستند
ابواب سعادت چو بروی تو گشادند
چون کعبه مقصود تو بودی دو جهانرا
آن قافله را راه بسوی تو گشادند
از چشمه فیض ازلی گشت روان (فیض)
این آب حیاتی که بجوی تو گشادند