هر که راه عشق پوید هم ز عشقش بر بروید
هر که جد و جهد ورزد عاقبت مقصد بجوید
که با تو آشنا شد از جهان بیگانه گردد
ترک خان و مان بگوید دست از جان هم بشوید
هر که او روی تو بیند بر تو کی غیری گزیند
جز حدیث تو نگوید جز وصال تو نجوید
هر که ذوقی از تو دارد یا که بوئی از تو یابد
مل نخواهد گل نخواهد مل ننوشد گل نبوید
هر که رو سوی تو دارد سوی دیگر رو نیارد
هر کرا شادی میسر کی خورد غم یا بموید
ذوق ذکرت هر که دارد ذکر غیرش کی گوارد
کام شیرین از حدیثت حرف دیگر کی بگوید
(فیض) دارد با تو سری زان سبب پیوسته بیخود
جز حدیث تو نگوید غیر راه تو نپوید