" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٣٥٢: هر که حرفی ز کتاب دل ما گوش کند

هر که حرفی ز کتاب دل ما گوش کند
هر چه از هر که شنیده است فراموش کند
تا ابد از دو جهان بیخبر افتد مدهوش
هر که یک جرعه می از ساغر ما نوش کند
لذت مستی بی باده ما هر که چشید
کی دگر یاد شراب و هوس هوش کند
هر که دید است رخ او ندهد گوش به پند
چشم خود وقف بر آن زلف و بناگوش کند
افسدوهاست شه عشق که در قریه دل
هر چه یابد همه را بیخود و مدهوش کند
ز آسمان بهر نثارش طبق نور آید
سینه خویش بر اسرار چو سرپوش کند
پخت دل ز آتش سودای غم بیهوده
(فیض) مگذار که این دیگ دگر جوش کند